فاطمه حلما جان مافاطمه حلما جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
فاطمه اَسما جان مافاطمه اَسما جان ما، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
بابا حمیدرضابابا حمیدرضا، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه سن داره
مامان عارفهمامان عارفه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 14 سال و 14 روز سن داره

❤ღفاطمه حلما و فاطمه اَسما❤دو هدیه ی ماه رمضانღ

شهادت غریب ترین امام

لبخند به چهره ام نشاندی ای اتیغ خاک غمش از دلم تکاندی ای تیغ ناگاه مرا به سوی زهرا بردی دو آینه را بهم رساتدی ای تییغ   ای امام غریب حال مناجات را در این شبهای عزیز به ما عطا کن خیلی درمانده ام ما منتظر صاحبمان هستیم. اللهم عجل لوایک الفرج عنایتی....توفیق ترک معصیت...اخلاص طاعتی عطا کن به ما. به زنهای جامعه مان حجاب و عفت عطا کن. درجات شیعیان واقعی را در همه زمینه های علمی و موفقیتها بیفزا. خانواده ها را گرم کن. و شوق معصیت را سرد نما. خیلی دلم گرفته خدایا. چرا قسمت نیست اشک هایم جاری شوند؟نکند از فرط معاصی من باشد؟! انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین یا...
19 مرداد 1391

غزل من نذر امام حسن14مرداد91

از حُسنِ نبیِّ دو جهان،محشری آمد آغاز گرِ فوت و فنِ دلبری آمد   ماهِ رمضان،عطر امامِ حسن آورد با آمدنش،رایحه ی قمصری آمد   همچون پدر و مادرِ خود،یکسره نور است قرصِ قمرِ "فاطمی" و "حیدری" آمد   عالم،همه "ماتِ" "رخِ" زیبای حسن شد در "عرصه" ی "آن"،یوسف زیباتری آمد   بخشید همه ملکِ سلیمانیِ خود را در دستِ کریمش اگر انگشتری آمد   یک مست میان فقرا آمده امشب در را بگشا! ساقیِ بی ساغری آمد!     امشب دومین سالیست که در جمع شاعران در بیت رهبری به دیدار  مقام معظم رهبری میروم..نایب الزیاره تان هستم ...
17 مرداد 1391